من هم مانند بسیاری از کسانی بودم که به خاطر شغل شان، باید در حوزه فروش و بازاریابی آنلاین، می گشتند و می خواندند و تحقیق می کردند، تا جواب این سوال را پیدا کنند که: چه اتفاقاتی باید برای یک فرد معمولی بیفتد تا بیاید و آرزوی ما را که خرید از محصولات و خدمات مان باشد، برآورده کند؟
به گشت و گذارم در کتاب ها و مقالات که می پرداختم، با نظریه های مختلفی (از مدل AIDA و AIDAS بگیرید تا فرایند سه مرحله ای خرید و…) برخورد کردم و فهمیدم که خوشبختانه ما پاسخ این سوال را یافته ایم که: “یک فرد معمولی را با طی چه فرایندی می توانیم به مشتری تبدیل کنیم؟”
3 مرحله تا مشتری شدن
یکی از کلی ترین فرایند هایی که در موردش در منابع مختلف صحبت شده، فرآیندی است که یک فرد در ۳ مرحله زیر (برای خرید کردن) طی می کند:
1.آگاه می شود:
پیشنهاد میکنیم مطالعه کنید :
2.مقایسه می کند:
خب حالا مشتری کمی اطلاعاتش بیشتر شده و راه حل های مختلفی را از برندها و منابع مختلفی شنیده و دیده و..
حالا نوبت آن است تا آن ها را با هم دیگر مقایسه کند تا ببیند کدام راه حل برایش مفیدتر است.
3.می خرد:
ودر نهایت، مشتری فهمیده است که باید کالا یا خدمات کدام برند را به آن چه که سایر برندها ارائه می دهند ترجیح بدهد و بالاخره خرید نهایی خود را انجام می دهد.
برخی از شرکت ها، به اشتباه فقط بر روی مرحله سوم تمرکز کنند، که باعث سردرگمی و گاهی پس زده شدن توسط مخاطب می شود.
پیشنهاد ما این است که در هر یک از این سه مرحله به صورت جداگانه، برنامه ای برای مخاطبان پیاده کنید تا در نهایت، سودهای مرحله سوم نصیب شما بشود نه رقیبان تان! برای همین برای شما مقاله “در ۳ مرحله، یک فرد معمولی را به مشتری تبدیل کنید” را آماده کردهایم.
خب در ابتدا ببینیم در مرحله اول باید چه کار کنیم:
مرحله اول-آگاهی رسانی: به مشتری راه حل ها را نشان بدهید
اطلاعات علمی طراحی سایت را بدون ترس و بخل در اختیار مخاطب قرار دهید.
هیچ صحبت پنهانی درباره محصول خود نکنید. به روش ما اطمینان داشته باشید. در این مرحله به مخاطب اجازه دهید با خیال راحت علم کسب کند و مشکل خود و راهکارهای پیش رویش را بشناسد.
دعوت از افرادی خارج از شرکت و یا اساتید معروف، برای صحبت و تدریس بسیار مناسب است. اگر کسی از افراد شرکت را می خواهید انتخاب کنید، اول مطمئن شوید که در آن حوزه، حرفه ای و صاحب نام است!
مثال خانواده و بچه کوچک در مرحله ی اول:
فرض کنیم که شما یک شرکت خدماتی هستید که پرستار کودک در اختیار والدین کودکان قرار می دهید.
این مثال در مورد خانواده ایست که مجبورند بچه کوچک شان را در طول روز در خانه تنها بگذارند و دغدغه شان، مراقبت از اوست:
در این مرحله شاید هیچ راهنمایی مستقیمی به کالا و خدمات شما به چشم نیاید، اما مخاطب به مرحله بعدی سفر خرید خود نزدیک می شود. اصلیترین روشی که در این مرحله با آن درگیر هستید، بازاریابی محتوایی است.
حال چگونه مشتری را به مقایسه و خرید نهایی وادار کنیم؟
پس چه زمانی خودمان را معرفی کنیم؟
نظرات و سوالات شما